مشاوران محمدتقی خان کیانرسی
در این مطلب از سایت رسانه لر-حسین عباس پناه با مشاوران محمدتقی خان کیانرسی آشنا خواهید شد…
امیدوارم این مطلب همچون دیگر مطالب برای شما مفید واقع شود…
مهمترین مشاوران لایق وکاردان محمدتقی خان:
1- علی نقی خان
2- محمد شفیع خان سهونی
3- ملا محمدخان قمه طلا دینارونی
4- قاید اسماعیل مکوندی
5- ملا فصیح ممبینی
6- علی گدا خان
7- مراد خان گندوزلو
8 – محمدعلی بیگ
9- عبدالرضا خان شاه منصوری زلکی
سردار علی نقی خان
برادر محمد تقی خان که بسیار زیرک وباهوش وکاردان بود دربین بختیاری ها به سردار معروف بود واغلب برای ماموریت های دیپلماسی وسیاسی از طرف خان به طهران واصفهان فرستاده میشد چندین سال در تهران به عنوان گروگان بسر برد برخی معتقدند اگر وی مانع از انجام عملیات نظامی محمدتقی خان بر ضد معتمدالدو له درکوهستان بختیاری نمی شد هیچ گاه محمد تقی خان گرفتار واسیر معتمد الدوله نمی شد
محمد شفیع خان معروف به شفیع خان
رییس طایفه سهونی بودطایفه سهونی از شاخه های مهم باب کیانرسی چهارلنگ.وشامل حموله ، کهیش ، وباورصاد است اوکسی بود که رهبری کاروانی را به عهده داشت که لایلرد را همراه خودداشت تا به قلعه تل برسانند او مردی بلند قامت وخوش اندامی بود وبه شیوه لرها لباس پوشیده وهنگامی که به اصفهان آمد فقط کلاه خودرا تغییر داده بود وبه جای آن یک کلاه بلند ایرانی که از پوست بره دوخته شده وبه سر نهاده تا شخصیت اورا بزرگتر وباوقارتر جلوه دهد
طبق گفته لایارد شفیع خان همه ساله به نمایندگی محمدتقی خان ، مالیات طوایف بختیاری را جمع آوری میکرد وبیشتر اوقاتش را صرف حل وفصل امور محلی میکرد وبیش از هر شخصیت دیگری به اوضاع وواحوال طوایف بختیاری آشنایی داشت او با این که رییس طایفه سهونی بود ولی خانواده اش متعلق به ایل افشار است وی چن سال به عنوان یک افسر در رژیمان بختباری تحت نظر (ماژور هارت) تعلیمات نظامی دید( لایارد 1369 صص 40- 41)
محمد شفیع خان در واقع وزیر محمدتقی خان بود ودرجنگ ها وماموریت های سیاسی همواره حضوری داعمی وپررنگ داشت چند بار از طرف محمدتقی خان.ماموریت پیدا کرد تا با عمال حکومت به مذاکره پرداخنه وبا آنان مصالحه کند هنگامی که معتمدالدوله برای رفتن به شوشتر از میان طایفه گندوزلو عبور کرد شفیع خان وتعداد دیگری از سران طایفه گندوزلو را احضار وبا خود به شوشتر برده و زندانی کرد در شبیخونی که که برای نجات محمدتقی خان ترتیب داده شد وی موفق شد از قرارگاه معتمد فرار کند بعداز مدتی درقلمرو ایل دیناران توسط عمال معتمد دستگیر میشود اما بوسیله علی نقی خان وملا محمد نجات پیدا کرد.، وی هنگامی که قصد داشتند خانواده محمد تقی خان را به مکان امنی برسانند در درگیری با گروهی مسلح در قلمرو کهگیلویه کشته شد
ملا محمدخان قمه طلا دینارونی
وی رئیس ایل دینارونی در زمان محمدتقی خان بود به دلیل لیاقت و کاردانی اش درایل دیناران از احترام زیادی برخوردار بود و در بین بختیاری ها نیز جایگاه خاصی داشت محمدخان معروف به ملا محمد خان قمه طلا فرزند علی محمدخان و نوه مهرعلی خان است وی شخصیتی زیرک و باهوش سیاستمدار و کاردان شجاع و بی باک با نفوذ و سخنور بود به دلیل شجاعت و سلحشوری در جنگ و جدال پوشیدن لباس قرمز جنگی و به دلیل اینکه همیشه مسلح به قمه دست طلا شمشیر و تفنگ بود به ملا محمدخان قمه طلا شهرت پیدا کرد خسروخان سردار ظفر درباره او می نویسد: مشهور است چهار نفر در بختیاری بودند که خان و حاکم(از جانب حکومت قاجار) نبودند ولی از خوانین اقتدار و نفوذ آن ها بیشتر بود یکی همین ملا عالی پسر آقا اکبر بود که از نژاد خسرو و جد ماست یکی آقا نادعلی راکی برجویی خالویی جعفر قلی خان پسر اسد خان که در جنگ نه هزار کشته شد و و اکنون هم از نژاد راکی بسیار و بیشتر آنها دلاور هستند دیگر نامدارخان منجزی بختیاروند که در سر آستان وزیر آستان به نصب جعفرقلی خان پسر اسد خان کشته شد دیگری ملا محمدخان عالی محمودی که در مالمیر گرمسیر اونها بود و دیناران ییلاق آنها این چهار نفر لر از خوانین متشخص تر بودند(سردار ظفر 1346 ص 49)
ملامحمدخان که شخص با نفوذی بود توجه خوانین بختیاری را به خود جلب کرد جعفرقلی خان دورکی برای اینکه بتواند حمایت وی و طایفه اش را جلب کند با دختر عمویش علی خان به نام بی بی مهربانو ازدواج کرد که ثمره این ازدواج رضا قلی خان ایل بیگی است.
نقل می کنند ملامحمدخان چنان مقتدر و مغرور بود که وقتی کلبعلی خان و محمد تقی خان برسر وصول مالیات طوایف دینارونی اختلاف پیدا کردند و هر کدام دینارونی هارا جزوه ابواب جمعی خود به حساب می آوردند به ناچار به نزد یکی از حکام دولتی شکایت بردند ملا محمدخان که در آنجا حضور داشت گفت من سرجهازی مادر این خان ها نیستم و خودم مردی مستقل هستم و می دانم چه کار کنم( سردار ظفر1362 ص 153
امیری 1385 ص 203)
وی به دلیل همسایگی با این حال کیان ارثی روابط دوستانه ای با محمد تقی خان برقرار کرد و به اتفاق پدرش علی محمدخان نقش زیادی در شکل گیری ساختار قدرت سیاسی محمدتقی خان ایفا کردند به همین دلیل محمد تقی خان درحق ملامحمد خان رئیس عالی محمودی مهربانی بی اندازه داشت(سردار ظفر 1362 ص 152)
ملا محمدخان همواره یکی از مشاوران و متحدان مورد وثوق محمد تقی خان بود و به همراه قاعده اسماعیل مکوندی و ملا فصیح ممبینی تا فلاحیه محمد تقی خان را همراهی کرده و تا هنگام تسلیم شدن خان بختیاری در کنار او بودند علی نقی خان وملا محمد خان عالی محمودی دینارانی توانستند محمد شفیع خان سهونی رئیس طایفه سهونی و یکی از دیگر مشاوران محمد تقی خان راکه در قلمرو ایل دیناران به دست سواران معتمد اسیر گردیده بود از بند نجات دادند
سردار ظفر داستان کشته شدن محمدخان را این گونه تعریف می کند علی نقی خان با سواری فرار کرد برای ییلاق کلب علی خان ابدال خان پسرش را برای تنبیه او فرستاد به شوشتر از آنجا فرار کرده آمد برای مالمیر علیرضا خان که تازه به حکومت رسیده بود سوار فرستاد در سرراک پای راک جنگ شد علی نقی خان شکست خورد محمدخان عالی محمودی در این جنگ کشته شد شب ملامحمدخان تیری به رانش خورده از میان وزنه خرسان به زمین افتاد و به هر طریق بود خود را به بیشه رسانید
پنهان شد مادیان نیز بالای سر او ایستاد صبح سوار های علیرضا خان مادیان خرسان را دیده دانستند صاحبش تیر خورده ملا محمدخان را زنده و زخم دار دیدند او را کشتند جسدش را در آتش سوزاندند و سرش را برای معتمد الدوله به شوشتر فرستادند
(سردار ظفر 1362 صص 154 155
و ناسخ التواریخ)،همچنین لایارد در این مورد آورده است که:دینارونی ها مورد تهاجم و غارت کلبعلی خان واقع شدند و کلانترشان به تحریک معتمد،بدست وی بقتل رسید(سیری در قلمرو بختیاری و عشایر بومی خوزستان ص46،نوشته لایارد و دیگران ترجمه مهراب امیری)
قاید اسماعیل مکوندی
قاید اسماعیل مکوندی معروف به کا اسمال پسر قاید آقامیر پسر قاعده ولی پسر امیر حسام الدین مکووندی است که سرپرستی طایفه مکوندی را بر عهده داشتند او و اجدادش رابطه بسیار نزدیکی بابا علی خان و پدرش حبیب الله خان داشتن و به دلیل قرابت و خویشاوندی بابا محمد تقی خان از متحدان و نزدیکان و از ارکان اصلی قدرت محمد تقی خان بود قاید اسماعیل دایی محمد تقی خان و عمویی زن ابوالفتح خان بزرگ محمد تقی خان بود به همین دلیل از افراد مورد اعتماد محمدتقی خان بود و همیشه در کنار و همراه وی بود ۵۰۰ تا ۶۰۰ سوار زبده در اختیار داشت وقتی محمد تقی خان به فلاحیه پناه برد قاید اسماعیل وی را همراهی می کرد او برای نجات محمد تقی خان و رساندن خانوادهاش به مکانی امن تلاش بسیار کرد قاید اسماعیل حتی بعد از دستگیری محمد تقی خان به او و بستگانش وفادار ماند و برای به قدرت رساندن خواهرزادهاش اصلان خان در محلی به نام قلعه مدرسه با علی رضا خان وارد جنگ شد و بیش از ۷۰ تن از بستگان(از تیره کپن پور) و هفت برادر زاده خود را در این جنگ از دست داد بعد از این جنگ قاید اسماعیل از ریاست طایفه مکوندی برکنار شد
ملا فصیح ممبینی
ملا فصیح ممبینی رئیس طایفه ممبینی و از نزدیکان ملازمان و مشاوران محمد تقی خان بود او پسر علی خان پسر ملا حسن پسر ملارحمان است ملارحمان گویا از نزدیکان همراهان ابوالفتح خان هفت لنگ بود بعد از کشته شدن او به کریمخانزند پیوست به همین دلیل در سال1169 هجری قمری به عنوان حاکم جانکی گرمسیر منصوب گردید و محل سکونت خود خان میرزا را ترک منطقه جانکی آمد پسرش ملا محسن از فرمانده هان و ملازمان کریم خان زند و جز سه هزار جوان بختیاری بود که در سپاهیان کریم خان زند حضور داشت بعد از ملا رحمان پسر بزرگش ملامحسن جای او را گرفت ملا محسن چهار پسر داشت علی خان محمد خان مسیح و سمیع بعد از ملا محسن علی خان رئیس طایفه ممبینی شد علی خان ۶ نفر داشت که چهار نفر از آنها
شناخته شده است ملا فصیح ملا صیدال ملا رفیع و ملا مراد
بعد از فوت ملا علی خان پسر بزرگش ملا فصییح ریاست طایفه ممبینی را بر عهده گرفت وی از مشاوران و نزدیکان محمد تقی خان بود طایفه ممبینی یکی از ارکان اصلی محمد تقی خان بود و تفنگچی های پیاده ورزیده و شجاعی داشت چنانکه لایارد(1371 ص 40) میگوید: نیرومندترین طوایف جانکی گرمسیر دو طایفه ممبینی و مکوند است که در هنگام ضرورت اولی بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ تفنگ چیه پیاده ورزیده و دومی بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ سوارزیده مسلح بسیج می کنند در بین بختیاری ها به شجاعت و پردلی معروفند ملا فصییح قلعه ای در میداوود وسطا در کنار رودخانه داشت او به همراه خان بختیاری به فلاحیه رفت بعد از تسلیم شدن محمد تقی خان وی نیز تسلیم گردید اما در شبیخون بختیاری ها و عرب ها برای نجات محمد تقی خان آزاد گردید همراهان علی نقی خان گشت
مراد خان گندزلو
بنابر گزارش لایارد مراد خان گندزلو در زمان محمد تقی خان رئیس طایفه گندوزلو بود محمدتقی خان بسیار به وی علاقه مند بود او مردی بسیار شجاع و آزاده بود و از طرفداران سرسخت محمدتقی خان بود گویا به هنگام عبور معتمدالدوله از خاک گندوزلو دستگیر شده به شوشتر برده شد اما پس از مدتی آزادشده و از همراهان علی نقی خان بود ارتباط بازماندگان مراد خان با خاندان محمد تقی خان پیدا کرد به نقل از امیری در راستای تقویت این پیوند پرویز خان از اقاب مراد خان بابی شاهپسند دختر داراب خان ازدواج کرد اما نوه پرویز خان( عبدالامیر پسر حسین خان پسر پرویزخان پسر نظرعلی خان پسر لطفی خان پسر نظرعلی پسر خان علی خان) ضمناً تایید این ازدواج تاکید دارد که در بین اجداد او شخصی به نام مراد خان وجود نداشته است اگر مراد خان از دیگر تیره های طایفه گندزلو نباشد حتما شخصی از طوایف دیگر بود محمد تقی خان اورا به ریاست طایفه گندوزلو منصوب کرد همانگونه که محمد شفیع خان گندوزلو را به ریاست ایل سهونی گماشت
محمد علی بیک
ازطوایف متحد محمد تقی خان طایفه های زنگنه و کرد زنگنه بود گویا در ان زمان یکی از روسای آن طایفه شخصی به نام محمد علی بیگ بود که لایارد در چند جا از وی نام برده است وی یکی از ملازمان و نزدیکان مورد اعتماد محمدتقی خان بود که ماموریت داشت پیام محمد تقی خان را به میرزا قوما حاکم بهبهان برساند و با او مذاکره کند این محمد علی بیگ باید از بیگ های زنگنه باشد
علی گدا خان
علی گدا خان پسر شهباز خان پسر قائد رضی است قائد محمد رضی از نسل خلیفه اسکندر و او از بازماندگان خلفای عباسی بود قائد محمد رضی در پی قتل یک نفر از اهالی جانکی سردسیر توسط بابادی ها با جلب حمایت اهالی و شکایت به حاکم توانست به سلطه اسدالله خان بابادی برجانکی پایان دهد و خود ریاست جانکی را برعهده گیرد بامرگ قائد محمدرضی شهباز خان به ریاست جانکی سردسیر رسید شهباز خان با کمک بی بی زینب همسر فتحعلی شاه توانست عنوان خانی حکم کلانتری ایل جانکی سردسیر را به دست آورد چون بی بی زینب خواهر علی خان کیان ارثی وعمه محمد تقی خان بود از ان زمان پیوند و ارتباط خوانین جانکی سردسیر با خوانین کیان ارثی بسیار مستحکم تر و تنگاتنگ تر گردید شهباز خان پنج پسر داشت شاهرخ خان علی گدا خان حیدر خان محمدحسین خان محمد خان بعد از مرگ شهبازخان پسر بزرگش شاهرخ خان به ریاست جانکی سردسیر رسید وقتی شاهزاده سلطان مراد میرزا سلطنه از راه سردسیر بختیاری مامور سرکوبی محمدتقی خان در سال 1253 هجری قمری شد شاهرخ خان به کوهها پناه برد شاهزاده پس از سه ماه اقامت در جانکی با شاهرخ خان مصالحه کرد مجددا ریاست جانکی سردسیر به او واگذار شد و یکی از پسرانش(شاید رستم خان) به عنوان گروگان به تهران فرستاده شد اندکی بعد شاهرخ خان به دست کوچکترین برادرش محمد خان کشته شد و علی گدا خان که تمایل زیادی به محمد تقی خان داشت جای او را گرفت شاید مصالحه او با شاهزاده سبب مرگ او شده باشد زیرا علی گدا خان و محمد خان از یک مادر بودند این مساله را بر تابیدند(طهماسبی کهبایی 1390)
هنگامی که لایارد قصد داشت به به قلعه تل نزد محمدتقی خان برود از جانکی سردسیر عبور کرد و علی گداخان از او پذیرایی کرد(لایارد ص 80)
گزارش داده است بعد از ظهر همان روز وارد قریه لردگان شدیم مالک این قلعه یک خان بختیاری بود به نام علی گدا خان او در حالی که لباس های فاخر و نو و تمیزی بر تن داشت و عده ای سوار نیز دنبال میکردند به پیشواز ما شتافت و به گرمی به شفیع خان خوش آمد گفت و احوال پرسی کرد و در کنار جوی آب زیر درختان بزرگ و تنومند که به اطراف سایه افکنده بودند نشستیم
وی همچنین علی گداخان را چنین توصیف می کند میزبان ما در پذیرایی و مهمان نوازی دارای شهرت اعتباری خاص است در بین راه مطالبی درباره وی همراهانم شنیده بودم که واقعاً راست و با حقیقت مطابقت داشت علی گدا خان ظاهری متین و آراسته باطن مناعت طبع صفات و شئونات انسانی و مردانگی که این خان بختیاری را از سایر پیروان متقلب و متظاهر ایران جدا میکرد تحت تاثیر قرار داده بود(لایارد ص 81)
علی گدا خان رئیس ایل جانکی سردسیر یکی از متحدان و مشاوران نزدیک محمدتقی خان بود او در لردگان قلعه های داشت که در آن ساکن بود بر منطقه ی حاصلخیز ریاست داشت حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ سوار جنگی در اختیار داشت کشمکش محمد تقی خان با خوانین دورکی سبب شده بود تا یکی از راه های مهم ارتباطی محمدتقی خان و متحدانش به مناطق داخلی ایران از ناحیه جانکی سردسیر عبور کند به همین دلیل علی گداخان در تثبیت استحکام نفوذ محمد تقی خان موثر بود همبستگی علی گدا خان با محمد تقی خان چندان حائز اهمیت بود که معتمدالدوله برای نفوذ به قلمرو محمدتقی خان بهتر اون دید که ابتدا علی گدا خان را از سر راه بردارد(لایارد ص 40) لایارد میگوید: حکومت مرکزی به خاطر همبستگی و اتحادش محمد تقی خان به او سوء ظن داشت لذا عمو زاده اش رستم را تحریک کردند تا او را از بین ببرند رستم نیز شبانه به خانه علی گدا خان حمله برد وی را به قتل رسانید معتمد از این پیش آمد بسیار خوشحال شد و بلافاصله رستم را به عنوان حکمران جانکی سردسیر به رسمیت شناخت و از این طریق نفوذش را در بین طوایف موصوف گسترش داد
عبدالرضا خان شاه منصوری زلکی
عبدالرضا خان شاه منصوری زلکی فرزند عباس خان و از تبار شاه منصورخان و حاج لرمیر خان زلکی میباشد که در بین سال های 1185 الی 1253 قمری میزیسته و در بزنگاه های حساس برای طایفه زلکی و همچنین ایل بزرگ بختیاری مثمرثمر بوده و خدماتی انجام داده است.
عبدالرضا خان شاه منصوری یکی از طلایه داران و رؤسای باب زلکی بوده که وظایف خطیری همچون تعیین مرز و طلایه زلکی و طایفه سرلک همچنین فرماندهی مبارزان زلکی در جنگ دوم ایران و روسیه و حمایت همه جانبه از محمدتقی خان کیانرسی در جنگ با فتحعليشاه قاجار را بر عهده داشته است.
★ تعیین طلایه زلکی : در سال 1220 قمری و طی سندی به همین تاریخ در دعوای حد و مرز قلمرو طایفه سرلک و طایفه زلکی که فی مابین عبدالرضاخان شاه منصوری و حاج رستم خان سرلک بوده است این اختلاف جهت حل و فصل به دربار نیز کشیده شد و پس حضور عبدالرضا خان شاه منصوری و حاج رستم خان سرلک نزد شاه و بیان کردن دلایل اختلافات مرزی ، از طرف دربار شخص مرید خان فولادوند بعنوان نماینده دربار جهت حل و فصل اختلاف مرزی و تعیین حد و طلایه ای دقیق بین طوایف زلکی و سرلک فرستاده شد و نهایتاً مرز و طلایه طایفه زلکی و طایفه سرلک با وساطت و حکمیت مرید خان فولادوند نماینده دربار قاجار و خواجه عباس خان باجول موگویی تعیین گردید که این طلایه پس از 220 سال هنوز هم پابرجاست.
★ فرماندهی مبارزان زلکی و حضور در جنگ دوم ایران و روسیه : عبدالرضاخان شاه منصوری همچون پدرش عباس خان در جنگ های ایران و روسیه حضور داشته است و نسبت به کشور و همچنین ایل بختیاری انجام وظیفه کردند که عبدالرضا خان در جنگ های دوم ایران و روسیه و عباس خان در جنگ های اول ایران و روسیه و همچنین در جنگ ایران با عثمانی به عنوان فرمانده مبارزان زلکی در آن جنگ ها حضور فعال داشته اند و در حد توان جانفشانی و فداکاری کردند که عباس خان شاه منصوری زلکی در جنگ با روسیه اسیر گردید و بعد از مدتی موفق گردید از اردوگاه اسیران فرار کرده و با عبور از دریا خود را به کشور برساند.
★ مشاور و همفکری با محمدتقی خان کیانرسی: عبدالرضاخان شاه منصوری زلکی یکی از همرزمان و مشاوران محمدتقی خان کیانرسی ایلخانی بختیاری در جنگ با فتحعليشاه قاجار بود و حمایت همه جانبه ای در مورد محمدتقی خان کیانرسی داشته است که به خاطر این حمایت نیز مدتی توسط فتحعليشاه قاجار در قلعه زراس زندانی گردید که با هجوم مبارزان زلکی و بختیاری از زندان آزاد شد.
عبدالرضا خان شاه منصوری یکی از امین ترین و مورد اعتماد ترین افراد نزدیک به محمدتقی خان بوده که در مراحل حساس مبارزاتی ، محمدتقی خان خانواده خود را نزد خانواده عبدالرضا خان نگهداری مینمود تا از گزند دشمنان در امان بمانند.
در سندی که به تاریخ 1245 قمری از طرف علی نقی خان برادر محمدتقی خان برای عبدالرضا خان شاه منصوری ارسال شده که این نامه علاوه بر محبت و لطف برادرانه خوانین کیانرسی به عبدالرضا خان ، حاوی گزارش حکومتی از اوضاع و احوال بختیاری و اقدامات محمدتقی خان بوده که این اعلام گزارشات سیاسی و امنیتی خود نشان از همفکری و مورد اعتماد بودن عبدالرضا خان شاه منصوری زلکی نزد محمدتقی خان ایلخانی میباشد.
نوشتار:رحمان بهداروند